تخفیف!

دانشکده ی کسب کار

نویسنده: رابرت کیوساکی

مترجم:داود امیری

ناشر :نیک فرجام

نوع کتاب :رقعی

جلد:شومیز

نوبت چاپ:اول1400

تعداد صفحات: 200

وزن:230g

موضوع: روانشناسی/کسب کار/بازار یابی چند سطحی/موفقیت در کسب کار

قیمت اصلی 100,000 تومان بود.قیمت فعلی 33,000 تومان است.

ناموجود

درباره نویسنده

کتاب دانشکده ی کسب کار

daneshkadehkasvakar

نویسنده کتاب دانشکده کسب و کار رابرت کیوساکی، در اول کتاب می نویسد؛ یکی از دلایل نوشتن این کتاب، پاسخ دادن به سئوالات و نگرانی های افراد در خصوص بازاریابی شبکه ای است. امیدوارم با خواندن این کتاب بهتر بتوانید تصمیم بگیرید که آیا این کار به دردتان می خورد یا نه. اگر در حال حاضر وارد این تجارت شده اید، خواندن این کتاب به شما کمک می کند تا آنچه را که از قبل می دانستید، بهتر درک کنید. با خواندن این کتاب بعضی از ارزش ها و فرصت های پنهان بازاریابی شبکه ای را کشف خواهید کرد. به عبارت دیگر، چیزی بیش از پول درآوردن در این تجارت وجود دارد.
فصل اول
چه چیزی پولدارها را پولدار می کند؟

وقتی دانش آموز بودم با خود فکر می کردم که درس های مدرسه به چه دردی می خورند؟ و چرا در مدرسه راه پولدار شدن را به ما یاد نمی دهند؟ و هنگامی که این سوال را از معلمانم می پرسیدم، پاسخ می دادند باید خوب درس بخوانی تا بتونی یه شغل مناسب و مطمئن برای خودت پیدا کنی. راستش این چیزیه که بیشتر مردم دنبالشن. اونا درس می خوانن تا یه کار پیدا کنن و خیالشون از بابت حقوق آخر ماه راحت باشه. ولی من نمی خوام برای یه نفر دیگه کار کنم. شب و روز برای یکی دیگه جون بکنم و آخرش هم اون، حقوقم رو تعیین کنه و همش امر و نهی بشنوم. لذا از پدر پولدارم که در حقیقت پدر دوست صمیمیم بود این سئوال را پرسیدم که چطور می تونم پولدار بشم؟ (کتاب پدر پولدار، پدر حقیقی از همین نویسنده است که ایشان تحت راهنمایی های او ثروتمند شده است). پدر حقیقی ام رئیس آموزش و پرورش ایالت هاوایی بود و همان جواب معلمانم را به من می داد ولی پدر پولدارم به من گفت که اگه می خوای پولدار بشی باید یه کاری از خودت داشته باشی و در زمینه ای که می خوای، سرمایه گذاری کنی. او داستان توماس ادیسون را برام تعریف کرد که چگونه به یک میلیونر و موسس یک شرکت چند میلیارد دلاری تبدیل شد. او برایم گفت که ادیسون در کودکی از مدرسه اخراج شد چون که معلمان مدرسه فکر می کردند عقلش پاره سنگ برداشته و از عهده درک مطالب بر نمی آید. بعد از آن، مدتی در ایستگاه راه آهن انواع روزنامه و مجله و تنقلات می فروخت و در همان جا بود که یاد گرفت چطور می شود هر چیزی را فروخت. چیز زیادی نگذشته بود که به فکر انتشار روزنامه افتاد و بچه های اطراف ایستگاه راه آهن را برای فروش انواع تنقلات و روزنامه خودش استخدام کرد. به این ترتیب در حالی که هنوز یک پسربچه بود از کارمند به صاحب کار تبدیل شد و در طول یک سال دوازده پسربچه را به استخدام خودش درآورد. ادیسون خیلی زود از کارش در ایستگاه قطار خسته شد و کار کردن با رمزهای مورس را یاد گرفت تا بتواند به عنوان تلگرافچی مشغول به کار شود. مجموعه این تجربیات به عنوان یک کارآفرین جوان و یک تلگرافچی ماهر به او این تیزهوشی را داد که ساختار لامپ را اصلاح کند. لامپ های که قبلاً دیگران اختراع کرده بودند به اندازه کافی دوام نداشتن و خیلی زود از کار می افتادن. تازه مساله مهم تر این بود که آدمهای قبلی نمی تونستن ارزش تجاری لامپ هاشون رو توجیه کنن. یعنی نمی دونستن که چطور از این اختراع خودشون پول در بیارن. ادیسون وقتی تلگرافچی بود فهمید که دلیل موفقیت تلگراف، اینه که دقیقاً مثل یک سیستم عمل می کنه، سیستمی شامل خطوط ارتباطی، دکل ها، افراد ماهر و ایستگاه های تقویت کننده. اون وقتی خیلی جوان بود اهیمت سیستم رو درک کرد. او فهمید که سیستم خیلی مهم تر از اختراع اصلیه. در مورد لامپ هم، چیزی که باعث شد رواج پیدا کنه، خود لامپ نبود، بلکه سیستمی از خطوط انتقال برق و ایستگاه های تقویت کننده بود که لامپ رو این قدر قدرتمند کرد. اون چیزی هم که ادیسون را پولدار و مشهور کرد اختراع لامپ نبود، بلکه سیستمی بود که لامپ و روشنایی را به همه جا منتقل می کرد. اگه خطوط انتقال برق وجود نداشت لامپ به هیچ دردی نمی خورد. بجای سیستم، کلمه شبکه رو هم می تونیم به کار ببریم. تو تمام دنیا آدمای پولدار اولین کاری که می کنن ساختن همین شبکه هاست ولی بقیه مردم چی، تنها چیزی که یاد گرفته اند اینه که در به در دنبال کار بگردن. راکفلر ثروتمندترین آدم روی زمین هم به همین خاطر این قدر پولدار شده؛ او شبکه ای از پمپ بنزین ها، کامیون های حمل بار، کشتی ها و خطوط انتقال نفت را درست کرد. گراهام بل مخترع تلفن هم شبکه ای درست کرد که بزرگ و بزرگ تر شد و بعد از آن شبکه های رادیویی و تلوزیونی به وجود آمدن. میشه این طوری گفت که هر زمانی که یه چیز اختراع میشه اونایی که دست به کار می شن و یه شبکه مربوط به اون اختراع، تاسیس می کنن پول خیلی زیادی کاسب می شن. مثلاً خیلی از ستاره های دنیای ورزش و هنر، صرفاً به این دلیل پولدار شدن که شبکه های رادیویی و تلوزیونی به کمک اونا اومدن. اینترنت هم به عنوان یک شبکه گسترده جهانی خیلی ها را میلیونر کرده است. از طرفی ثروتمندان با ثروتمندان شبکه می سازند، فقرا به سراغ دوستان فقیر خود می روند و طبقه متوسط هم متوسط ها را پیدا می کنند. اگه می خوای ثروتمند بشی برو سراغ شبکه هایی که آدمای پولدار درست کرده ان یا اونایی که می تونن تو رو پولدار کنن و سعی کن به اونا وصل بشی. بازاریابی شبکه ای همکاری با افرادی است که به شما کمک می کنند تا ثروتمندتر شوید و این چیزی است که در تجارت های دیگر کمتر به چشم می خورد. بازاریابی شبکه ای به علاقه مندان یاد می دهند که چگونه برای خودشان شبکه ای تاسیس کنند و وقت با ارزش خود را در کار کردن در شبکه دیگران به هدر ندهند. شرکت های فعال در زمینه بازاریابی شبکه ای مفاهیمی را به مردم آموزش می دهند که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود. مفاهیمی نظیر اینکه، بهترین روش پولدار شدن صاحب کسب و کار خود شدن است و نه کارمند دیگران بودن.

((فکر کردن مشکل ترین کار است. به همین دلیل است که تعداد کمی خود را درگیر آن می کنند))

فصل دوم

بیش از یک روش برای پولدار شدن وجود دارد

برای موفقیت در مدیریت مالی زندگی، آن را به سه بخش تقسیم کرده ام. آموزش مدرسه ای، آموزش کاری و آموزش مالی.

آموزش مدرسه ای: این آموزش ها خواندن و نوشتن و جمع و تفریق را به ما یاد می دهند که در دنیای امروز اهمیت زیادی به آن داده می شود. راستش را بخواهید من چندان با این شیوه آموزش موافق نیستم.

آموزش کاری: این آموزش به شما یاد می دهد که چگونه برای پول کار کنید. در مدارس این آموزش به گونه ای است که افراد را کارمند صفت بار می آورد.

آموزش مالی: این همان آموزشی است که به شما یاد می دهد چگونه پول، تحت اختیار شما باشد. به جای اینکه شما برای به دست آوردن پول جان بکنید. این را هم بگویم که متاسفانه در مدارس ما تقریباً هیچ خبری از این نوع آموزش نیست.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانشکده ی کسب کار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *