حراج!

مردی که می خندد

نویسنده: ویکتور هوگو

مترجم :جواد محیی

ناشر:آتیسا

نوع جلد:گالینگور

نوبت چاپ: چهارم1399

وزن:600h

موضوع  :رمان/داستان قرن هجدهم/داستان های فرانسه

Original price was: 108,000 تومان.Current price is: 43,500 تومان.

در انبار موجود نمی باشد

درباره نویسنده

کتاب مردی که میخنددمردی که میخندد اثر ویکتور هوگو

مردی که میخندد نام رمانی از ویکتور هوگو نویسنده و شاعر فرانسوی است. ویکتور هوگو این رمان را در بروکسل نوشت و آن را در سال ۱۸۶۹ منتشر کرد. داستان کتاب در اوایل قرن هجدهم و در انگلستان روی می دهد. کتاب روایت کودکی است که توسط کومبرا چیکو ها یا همان خریداران بچه معلول شده است و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه می خندد .دوره گردی کودک را می یابد و با وی یک گروه نمایش خیابانی راه اندازی می‌کند و…

کمی بیش از چهار ساعت از موقعی که کشتی خلیج پرتلند را پشت سر گذاشت می‌گذشت .در این چند ساعت طولانی، کودک تک و تنها به راه خود ادامه می داد و در این مدت از میان جامعه بشری که شاید برای ورود در آن قدم برمی داشت فقط به سه موجود روبرو شده بود؛ که یک مرد یک زن و یک کودک .مردی بر فراز تپه، زنی بر بستر برف و دخترکی که  هم اکنون در میان بازوان خود داشت.

از خستگی و گرسنگی جانش به لب رسیده بود.

مصمم‌تر از سابق قدم برمیداشت نیرویش کمتر و بارش سنگین تر از سابق بود. اینک تقریبا لباس بر تن نداشت،ژنده پاره هایی  که در بر کرده بود در اثر سرما یخ بسته و چون شیشه‌ای دست و پایش را می‌برید. او سردش می‌شد ولی طفل خردسال جان می گرفت. حرارتی که از دست می‌داد از بین نمی‌رفت آن را باز می یافت، حرارت بدن طفل خرد سال را احساس می نمود به هیجان می‌آمد و قدم پیش می‌گذاشت.

هرچند یک بار دخترک را با یک دست محکم درب گرفته و با دست دیگر بر پاهای خود برف می مالید تا مانع یخ زدن آنها شود.

سپس هنگامی که آتش عطش نزدیک بود او را از پا درآورد، کمی برف ور دهان می گذاشت و با مکیدن آن لحظه‌ای جلو تشنگی را سد می کرد. ولی کافی نبود بود و آتش عطش به تب  سوزانی بدل می‌شد. در میان وزش دیوانه وار باد سرد زمستانی بر روی انبوه متراکم برف رو به سمت مشرق پیش می می‌رفت. از ساعت بی خبر بود. مدت ها بود که دیگر دودی را که از دور دیده می‌شد نمی دید. با خود می گفت در این موقع شب چراغ ها همه جا خاموش است ،شاید هم اشتباه کرده‌ام و در این حوالی از شهر و ده اثری نیست. در میان شک و یقین پیش می‌رفت ……..

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مردی که می خندد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *