راهبی که فراری اش را فروخت

《راهبی که فراری اش را فروخت》

گزیده جالبی است که می‌تواند نحوه نگاه شما به زندگی را تغییر دهد. داستان این کتاب ،در مورد زندگی وکیلی است که تصمیم می‌گیرد خودروی فراری خود را بفروشد و راهب شود. داستان این کتاب تخیلی است نوشته رابین شارما، که با فروش بیش از سه میلیون نسخه در جهان، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سبک زندگی ، به حساب می آید.

آتش درونت را روشن نگه دار

به خودت اعتماد کن آن زندگی را بساز که با تمام ابعاد آن احساس شادمانی کنید از خودت برای روشن کردن جرقه های ریز درونی تکه امکان دارد تبدیل به شوراهای موفقیت شوند استفاده کن.(فاستر سی مک کللان )

جولیان گفت؛《 روزی که یوگی رامان در ارتفاعات هیمالیا ،داستان راز آلوده کوچکش را با من به اشتراک گذاشت، از خیلی جهات با امروز شباهت داشت.》( واقعاً؟)

(  قرار ملاقات مادر غروب شروع شد و تا شب به درازا کشید .بین ما دو نفر چنان جاذبه های وجود داشت که به نظر می‌رسید در هوا الکتریسیته جرقه میزند. همانطور که قبلاً به تو اشاره کردم از همان لحظه اول که   مان را ملاقات کردم حس می‌کردم مانند برادری است که هرگز نداشته ام .امشب که اینجا با تو نشسته ام و از دیدن حالت شیفته ی صورتت لذت میبرم همان انرژی و پیوند را بین ما احساس می‌کنم. همینطور می خواهم به تو بگویم که همیشه این حس را داشتم که تو مثل برادر کوچکتر منی که هرگز نداشتم، حتی زمانی که با هم دوست بودیم ،راستش را می‌گویم و بخشی از خودم را درون تو میبینم .)

《جولیان تو وکیل  دعاوی خارق‌العاده‌ای بودی. من هم هرگز تاثیرگذاری ات را فراموش نمیکنم کاملا مشخص بود که او علاقه ای به صحبت کردن درباره گذشته ندارد.》

《اساساً فرزانگان هیمالیا زندگی ها را به سمت سوی قوانین ساده هدایت می‌کنند ؛کسی که به لحاظ احساسی، فیزیکی، ذهنی و روحی بیشتر کار می‌کند، بیشتر نیز دور می‌کند. این روش آرامش درونی و وفور نعمت بیرونی است.