تو کتاب میثاق پنجم اثر دون میگوئل روئیز یه قسمت هستش که داره در مورد میثاق دوم صحبت میکنه و اون رو توضیح میده یعنی میثاق ” هیچ چیز را بخود نگیرید”
میگه تصور کنید که توی یه ساختمون هستید که پر از اتاق های سینماست، یکیش رو انتخاب میکنید و وارد میشید، میبینید که یک نفر تماشاچی وجود داره و داره فیلمی رو میبینه که مربوط به شماست، یعنی تمام بازیگرهای توی فیلم پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و فرزندان و خلاصه همه ی کسایی که میشناسید هستن و شخصیت اول داستان هم خودتونید، وقتی فیلم رو نگاه میکنید میبینید که همه شخصیت ها دقیقا همونجوری که شما تصور میکنین توی فیلم هستن ( شخصی که داشت فیلم رو تماشا میکرد خودتون بودید و همه ی حواسش هم به فیلمه و به شما توجهی نمیکنه)
از اون اتاق میای بیرون و میری توی یه اتاق دیگه، میبینی فیلم مادرت داره پخش میشه و شخصیت ها همونا هستن با این تفاوت که شخصیت اول داستان مادر شماست نه خودتون و فرد توی اتاق که باز حواسش به شما نیست مادر شماست، میبینید که شخصیت ها جور دیگه ای هستن، یعنی از دیدگاه مادر شما خودتون با اون چیزی که توی فیلم خودتون بودید فرق میکنید و چه بسا از مادرتون بخاطر خلق همچین شخصیت هایی ناراحت میشین حتی وقتی میفهمین که چه فکری راجع به همسرتون داره.
از اتاق میاید بیرون و وارد یه اتاق دیگه ( احتمالا همسرتون میشید) باز همون شخصیت ها و شخصیت اول هم همسرتونه، متوجه میشید که با اینکه فکر میکردید خیلی با همسرتون دیدگاه های مشترک و تفاهم نظر دارید ولی دیدگاه ایشون هم با شما زمین تا آسمون فرق میکنه
دونه دونه تک تک اتاق ها رو میبینید و متوجه این همه تفاوت افکار میشید و دوباره برمیگردید به اتاقی که شخصیت اولش خودتون بودید، فیلم دیگه براتون گنگه و قبولش ندارید یعنی حتی نظر خودتون نسبت به بقیه هم براتون دیگه درست نیست.
بعد میاد توضیح میده گفتن این جمله که “همسرم من و درک نمیکنه” چقدر خنده دار و بی معنی وقتی که حتی خودتون درک درستی از خودتون ندارید.
پس با این همه تفاوت افکار خیلی عجیبه که بخوایم هر کسی هرچیزی میگه رو بخودمون بگیریم، وقتی متوجه شدیم هر کسی دیدگاه متفاوتی داره به خود گرفتن یعنی آسیب زدن آگاهانه به خود.
پس همونطور که دوست دارید زندگی کنید و هیچ چیزی رو به خودتون نگیرید دوستان عزیزم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.