بخشی از کتاب:مولانا خودش را (خاموش )می نامید :یعنی ساکت هیچ به این موضوع اندیشهای که شاعری آن هم شاعری ،که آوازه اش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستی اش ،چیستی اش ،حتی هوایی که تنفس می کند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بی بیش از ۵۰ هزار بیت پرمعنا گذشته چطور میشود که( خودش) را خاموش بنامد.
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هرجا پا گذاشتهام آن صدا را شنیده ام هر انسانی از جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستم و به گفته هایش گوشت کردهام شنیدن را دوست دارم؛ جمله ها و کلمه ها و حرف ها را….. اما چیزی که واقعا وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود .
اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تاکید میکنند که این اثر جاودان با حرف《 ب 》شروع شده است .نخستین کلمه آش《 بشنو 》است .
یعنی می گویید تصادفی است شاعری که تخلصش از《 خاموش 》بوده ارزشمندترین اثرش را با《 بشنو 》شروع می کند ؟به راستی خاموشی را میشود شنید؟
همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بی صدا شروع میشود نپرس چرا ؟خواهش می کنم جوابش را تو پیدا کن برای خودت نگه دار .
چون در این راه ها چنان حقایقی هست که حتی هنگام روایت شان هم نباید از پرده راز برآیند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.