قلعهي الموت:
كتاب الموت (Alamut) نوشتهی ولادیمیر بارتول اولین بار در سال 1938 در اسلوونی منتشر شد. کتاب شامل بيستويك فصل است و داستان زندگی حسن صباح را روایت میکند. ولادیمیر بارتول زمانی که در فرانسه زندگي ميكرد، با یکی از دوستان منتقد ادبیاش ملاقاتی داشت. ولادیمیر از طریق دوستش با داستان حسن صباح و گروه «حشاشین» آشنا میشود. اروپایها در زمان قرون وسطی به مردمان ساکن منطقهی الموت و فرقهی مورد قبول آنها «حشاشین» میگفتند. بارتول با نوشتن کتاب الموت قصد داشت دربارهي يك حکومت متعصب بنويسد و به اين وسيله خشم خود را نسبت به نظامهای دیکتاتوری «هیتلر» و «استالین» در آن زمان نشان دهد. بارتول كتاب الموت را درست در آستانهي قرن بيستم نوشت و زماني كه «الکساندر یکم یوگسلاوی» شاه یوگسلاوی در سفرش به فرانسه ترور شد، او به تاثیر از این قتل و به نشان اعتراض از فضای سیاسی فاسد آن زمان نسخهای از کتاب الموت را برای رهبر زادگاهش ايتاليا، «بنیتو موسولینی»، فرستاد.
حسن صباح، موسس سلسلهي اسماعیلیان الموت:
حسن صباح در خانوادهای مذهبی در شهر قم در قرن یازده میلادی به دنیا آمد. او ابتدا به مکتبهای اسلامی رفت و تعالیم شیعهي دوازده امامی را آموخت. اما بعد از آشنایی با سراج طوسی، از صوفیان آن زمان مسیر زندگی مذهبیاش تغییر کرد. صباح به مذهب اسماعیلی روی آورد و با عبدالملک بنعطاش در شهر ری دیدار کرد. عبدالملک بنعطاش از داعیان اسماعیلیان بود. این گروه از شیعیان فرزند «امام جعفر صادق»، «اسماعیل» را آخرین امام میدانستند. عبدالملک بنعطاش پس از سفر حسن صباح به مصر، او را جانشین خود در ایران كرد. «خلافت فاطمی» نام سلسلهای بود که حدود دو قرن در سرزمینهای مختلف از جمله خاورمیانه و شمال آفریقا حکومت کرد. اين حكومت مذهب اسماعیلی را باور داشتند و نام خود را براساس نام دختر پیامبر اسلام، «حضرت محمد»(ص) انتخاب کرده بودند. حسن صباح به شهرهای گرگان، ساری و دماوند سفر کرد و برای «خلافت فاطمی» تبلیغ کرد. او به منطقهي رودبار در استان قزوین رفت و آنجا را الموت نامید و برای خود و سایر اسماعیلیان دژی در برابر سلجوقیان به نام قلعهي الموت ساخت. همچنین صباح دژهای دیگری مانند «شاهدژ» را تصرف کرد تا از آنها برای مبارزه علیه سلجوقیان استفاده کند.
معاذ مستنصر يكي از خلفاي «فاطمی» بود. او هجدهمین امام از امامان مذهب شیعه اسماعیلی بود که بعد از مرگش بر سر جانشینیاش اختلافهاي زيادي به وجود آمد. حسن صباح از نزار، پسر معاذ مستنصر حمایت کرد ولی او را به قتل رساندند و حسن صباح به دنبال این قتل ارتباط خودش را با خلافت فاطمی قطع کرد. او خود حکومت اسماعیلیهي الموت را تاسیس کرد و آیینهای مربوط به اسماعیلیه را نوشت. صباح در عین حال که به علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه و نجوم علاقه داشت، مرد بسیار سختگیری بود. او دو پسر خود را به دلیل کوتاهی در امور دینی مثل نوشیدن شراب کشت. صباح گروهی را به نام «فداییان قلعه» تربيت كرد. آنها در واقع برای پیشبرد اهداف دینی به هر قتل و جنایتی دست میزدند. صباح پیش از مرگش کیا بزرگ امید رودباری را جانشین خود قرار داد. در این باره «عطاملک جوینی» در کتاب «تاریخ جهانگشای» میگوید: «کس به لمسر فرستاد و بزرگ امید را بخواند و به جای خویش تعیین کرد.» حسن صباح در ژوئن 1124 میلادی درگذشت و بعدها مقبرهی او به وسيلهي مغولها تخریب شد. «رسالهی فصول اربعه» و مقدمهی «هفت باب بابا سیدنا» دو اثری هستند که احتمال میرود نوشتهی حسن صباح باشند.
دربارهي ولادیمر بارتول:
ولادیمیر بارتول (Wladimir Bartol) نویسندهی قرن بیستم میلادی است. او اهل کشور ایتالیا بود. بارتول آثار نويسندگاني مانند «نیچه» و «فروید» را خواند و تحت تاثیر آنها تصميم گرفت به نوشتن روي آورد. ولادیمیر به دنبال نوشتن کتابهای مختلف ریاست «اتحادیهي نویسندگان یوگسلاوی» را در سال 1960 بر عهده گرفت. در زمان حيات بارتول کتابهايش چندان مورد توجهي مردم قرار نگرفت. شناختهشدهترين رمان او الموت در سال 1938 در «اسلوونی» منتشر شد و چندان مورد استقبال قرار نگرفت. اما پنجاه سال بعد از اين انتشار مجدد اين كتاب در فرانسه نام ولادیمیر بارتول را سر زبانها انداخت. در آن زمان بيستويك سال از مرگ بارتول ميگذشت و ناشر فرانسوي با انتشار الموت او را به جهان غرب معرفي كرد. بعد از آن بود كه آثار بارتول يكي پس از ديگري به زبانهاي مختلف ترجمه و چاپ شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.