معرفی کتاب انجمن قتل پنجشنبهها؛
کتاب انجمن قتل پنجشنبهها نوشتهی ریچارد آزمن، یک داستان جناییِ سرشار از تعلیق و هیجان است. در این رمان پرفروش، ماجرای چهار شخصیت عجیب و غریب به تصویر کشیده میشود که هر هفته در اتاقی دور هم جمع میشوند تا درباهی قتل و جنایت گپ بزنند. در این بین ناگهان یک جنازه پیدا میشود. برای این چهار دوست، چه خبری هیجانانگیزتر از این؟!
درباره کتاب انجمن قتل پنجشنبهها:
داستانهای جنایی، گونهای از ادبیات سرگرمکنندهاند که هرگز طرفداران خود را از دست نمیدهند. نسل پشت نسل، همواره نویسندگانی پیدا شدهاند که در داستانهایشان قاتلان و کارآگاهانِ زمانهی خود را خلق کنند، و همیشه نیز خوانندگان مشتاقی بودهاند که همراه کارآگاههای این داستانها، به دنبال پیدا کردن قاتلین، همهی سرنخها را زیر و رو کنند.
از آلن پو و آگاتا کریستی گرفته، تا ریموند چندلر و حالا ریچارد آزمن، هر نویسندهای به سبک و سیاقی خاص، مرتکب جنایتهایی در ذهن خود شده، و بعد آن را روی کاغذ آورده و برای حل معمایش، شخصیتهایی پیگیر و بعضاً ماندگار خلق کرده است.
کتاب انجمن قتل پنجشنبهها (The Thursday Murder Club)، که به تازگی و در سال 2020 منتشر شده، یک داستان جنایی تمامعیار است؛ رمانی که تمام مولفههای آثار کلاسیکِ این ژانر را در خود جمع کرده است؛ پروندههای جناییِ ظاهرا حلناشدنی، ریتمی تند و پیرنگی نفسگیر، شخصیتهایی منحصربهفرد و غیرعادی، و شاید جذابتر از همه، رگههایی از طنز سیاه و دیالوگهایی گزنده .
داستانِ کتاب انجمن قتل پنجشنبهها، حول چهار شخصیت اصلی و پا به سن گذاشته به نامهای الیزابت، جویس، ابراهیم و ران میگردد. سرگرمی آنان گپ و گفت کردن دربارهی زخم و خون و جنایت است. همانطور که از عنوان کتاب پیداست، این چهار نفر برای خود انجمنی هم دارند! انجمنی تقریبا سرّی، که شرط عضویت در آن، هوش و البته کمی بیرحمیست. حال در این بین، یک بسازبفروش محلی به قتل میرسد. زمان آن رسیده که اعضای انجمن قتل پنجشنبهها، هر چه در چنته دارند رو کنند.
آیا آنها میتوانند در حل این پروندهی قتل، به یاری نیروی پلیس بیایند؟ در این کار، چه سرنخهایی ممکن است به کارشان بیاید؟ عکس مرموز پیدا شده در کنار جسد، نشانگر چیست؟ حرفهی سابق جویس که پرستاری بوده، و تخصص ابراهیم در روانپزشکی، چه کمکی به انجمن در گیر انداختن قاتل میکند؟ اما آنها زمان زیادی برای پاسخ دادن به این سوالات ندارند. چرا که هر لحظه بیم آن میرود که بر تعداد جسدها افزوده شود…
جوایز و افتخارات کتاب انجمن قتل پنجشنبهها:
– کسب رتبهی نخست کتابهای پرفروش کریسمس
– نامزد جایزهی ادگار در بخش بهترین رمان
– قرار گرفتن در رتبهی نخست پرفروشهای ساندی تایمز
– قرار گرفتن در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز
در بزرگداشت کتاب انجمن قتل پنجشنبهها:
– شوخ، دوستداشتنی، و بسیار سرگرمکننده. (وال استریت)
– یک پلیس زن با اولین پروندهی قتل خود؛ یک جنایت وحشیانه… به انجمن قتل پنجشنبهها خوش آمدید! (آمازون)
– یک چراغ کوچک امیدبخش، در میان انبوهی از ملال (کیت اتکینسون)
کتاب انجمن قتل پنجشنبهها مناسب چه کسانی است؟
دوستداران و طرفداران ژانر جنایی و معمایی، و همچنین علاقهمندان به آثارِ گونهی کمدی سیاه، از خواندن کتاب انجمن قتل پنجشنبهها بسیار لذت خواهند برد.
با ریچارد آزمن، نویسندهی کتاب انجمن قتل پنجشنبهها بیشتر آشنا شویم:
نامِ مجری، کمدین، و نویسندهی انگلیسی، ریچارد آزمن (Richard osman)، نخستین بار با انتشار کتاب انجمن قتل پنجشنبهها بر سر زبانها افتاد. این اثر که اولین کتاب وی است، توانست او را به نخستین نویسندهی کتاب اولیای بدل سازد که رکورد سریعترین فروش در میان آثار جنایی را میشکند. قلم طناز و جذاب او، و تواناییاش در روایت داستانی هیجانانگیز و سرگرمکننده که به خوبی در کتاب انجمن قتل پنجشنبهها نمایان است، نوید ظهور نویسندهای خوشآتیه و توانمند را به ما میدهد.
در بخشی از کتاب انجمن قتل پنجشنبهها میخوانیم:
چند روز پیش، بعد از ملاقات با الیزابت، در اولین جلسهام با اعضای انجمن قتل پنجشنبهها شرکت کردم و به نظرم نوشتن درباره آن جالب است. مثل همان کسی که دفترچه خاطراتی درباره هولمز و واتسون تهیه کرد. مردم عاشق قتلاند، چه علناً بگویند و چه نگویند. پس میروم سراغش.
میدانستم اعضای انجمن قتل پنجشنبهها الیزابت، ابراهیم اَریف و ران ریچی هستند. بله. همان ران ریچی. پس این هم هیجانانگیز بود. حالا که کمی بهتر میشناسمش، زرقوبرقش کمی کمتر شده ولی در هر حال… ابراهیم هم که در وردزوُث زندگی میکند و یک بالکن مارپیچی دارد.
پنی گری هم قبلاً عضو این انجمن بود، ولی حالا در ویلوز است؛ یعنی آسایشگاه سالمندان. حالا که فکرش را میکنم مییبینم حسابی با آنجا تناسب داشتم. به نظرم یک جای خالی داشتند و من تبدیل شدم به پنی جدید.
ولی آن موقع اضطراب داشتم؛ یادم است. یک بطری شراب خوب با خودم بردم (قیمتش 8 پوند و 99 پنی بود) و وقتی وارد شدم، هر سه از قبل در اتاق پازل بودند و داشتند عکسها را روی میز میچیدند.
الیزابت با پنی انجمن قتل پنجشنبهها را تأسیس کرده بود. پنی سالها در اداره پلیس کِنت بازرس بود و پروندههای قتلهای حلنشده را با خود میآورد. راستش قرار نبود به پروندهها دسترسی داشته باشد، ولی کسی که خبردار نمیشد، نه؟ از یک سنی که بگذرید، تقریباً میتوانید هر کاری دلتان خواست بکنید. بهجز پزشک و بچههایتان، هیچکس چیزی به شما نمیگوید.
نباید بگویم الیزابت چهکاره بود، اگرچه گاهی خودش حرفش را میزند. فقط این را بگویم که با قتل و تحقیق و این چیزها غریبه نیست…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.