معرفی کتاب:
وانیا به همین راضی است که ناتاشا را خوشبخت ببیند؛ از سعادت خود در میگذرد و هر چه در توان دارد میکند تا آلکسی با محبوبه او ازدواج کند… پرنس، با هزار نیرنگ درصدد درآوردن آلکسی از چنگ ناتاشا برمیآید… ایخمنیف آماج بدگوییهای ننگآوری میشود و پرنس نه تنها او را از مباشرت ملک خود برکنار میسازد، بلکه علیه او اقامه دعوا میکند…
آزردگان رمانی از فئودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881)، نویسنده روس، که در 1861 منتشر شده است. این نخستین اثر بزرگ داستایفسکی است. وی آن را در بازگشت از سیبری نوشت. در جهان نقد، موفقیت آن صفر بود. حتی دوستان داستایفسکی بر این رمان، که از حاشیهپردازیهای شگفت و دور از انتظاری سرشار است، ارجی ننهادند. از این رو، نظر مساعدی که در 1846، با رمان مردم فقیر، برای داستایفسکی حاصل شده بود تنها پس از انتشار خاطرات خانه مردگان به وی بازگردانده شد. خود نویسنده این رمان را اثری«وحشی» میشمرد و در عین حال پنجاه صفحه آن را مایه فخر و ناز خود میدانست. در خفتکشیدگان و آزردگان است که «جهانبینی» واقعی داستایفسکی جلوهگر میشود، آن هم عریان و آشکار و نه آن چنان که در آثار پیشین او بوده است. در این رمان است که قدرت تحلیل روانی و توصیف بس زنده و حاد از بحرانهای بیماری صرع هر چه بهتر ظاهر میشود و هنوز هیچ نشده، احساسی از کیفیت دستاورد نویسنده خاطرات زیرزمینی را در ما پدید میآورد.
قهرمان رمان، وانیا، سرگذشت خود را نقل میکند. وی در خانواده مردی به نام ایخمنیف، مباشر پرنس والکوفسکی، بزرگ شده است. والکوفسکی، که زیاده گرفتار کارهای جورواجور خود است، پسرش، آلکسی را، به نزد مباشرش میفرستد. ایخمنیف دختری دارد، به نام ناتاشا، که پسر پرنس طبیعتاً از وی خوشش میآید. ایخمنیف آماج بدگوییهای ننگآوری میشود و پرنس نه تنها او را از مباشرت ملک خود برکنار میسازد، بلکه علیه او اقامه دعوا میکند. رمان در پیرامون همین دعوا چرخ میزند. وانیا در پترزبورگ خانواده ایخمنیف را باز مییابد و عاشق ناتاشا و خواهان ازدواج با او میشود. لیکن، پسر پرنس، بدون اطلاع ایخنیف، به خانه درمیآید و ناتاشا را فریفته، حاضر به ترک خانه پدری میسازد. چون وانیا به همین راضی است که ناتاشا را خوشبخت ببیند، از سعادت خود در میگذرد و هر چه در توان دارد میکند تا آلکسی با محبوبه او ازدواج کند. داستان نلی، دخترکی که وانیا او را از چنگال زنی بدسیرت، به نام بوبنووا، میرهاند، به رویدادهای پیشین گره میخورد. در این میان، پرنس، که برای پسرش همسری، که عروس زیبنده اوست، یافته، با هزار نیرنگ درصدد درآوردن آلکسی از چنگ ناتاشا برمیآید. از این رو، وانمود میسازد که با ازدواج آنان موافق است؛ لیکن موفق میشود که آلکسی را به عشق کاتیا، نامزد انتخابی خود، گرفتار سازد. در این میان، در پی یک سلسله حوادث غیرعادی، معلوم میشود که نلی دختر پرنس است. دخترک، که بر اثر محرومیتهای شدید بسیار ضعیف و نحیف شده، میمیرد. خانواده ایخمنیف به خانه خود باز میگردند و وانیای بیمار در بیمارستان بستری میشود؛ وی احتمالاً بعدها با ناتاشا ازدواج خواهد کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.