جوجو مویز پس از انتشار این کتاب توانست برای دومین بار جایزه بهترین رمان عاشقانه بریتانیا را در سال ۲۰۱۱ کسب کند.
آن ها هر روز همدیگر را میدیدند،در رستوران های آفتاب گیرکناد دریا می نشستند یا با اتومبیل کوچک او در کوهستان ها می چرخیدند و هر جا که دلشان می خواست ،غذا می خوردند.جنیفر از دوران رشد و پرورشش همپشایر و ایتون پلیس، از اسب های پا کوتاه،مدارس شبانه روزی و دنیای کوچک اما دل نشین خود در دوران پیش از ازدواجش می گفت.به او گفت که چگونه هنگامی که دوازده ساله بود،آن جا احساس خفگی کرد و آنگاه متوجه شد که نیاز به محیط بزرگ تری برای زندگی دارد .برایش تعریف کرد که چگونه هنگامی که پانزده ساله بود،دل به پسری باخت و این که چطور وقتی پدرش به این روابط پی برد،او را در انبار زندانی کرد.
او پس از انکه آن ماجرای عشقی را تعریف کرد ،آنتونی پرسید ؛《به خاطر عاشق شدن ؟》به خاطر آنکه عاشق پسری شدم که اصلا آدم درستی نبود و من گمان میکنم که آبروی خانواده ام رو بردم .میگفتند که من هیچ گونه درک اخلاقی ندارم.پدرم میگفت که تنها باید با مردی رابطه داشته باشم که سرانجام با او ازدواج کنم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آخرین نامه ی معشوق” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.