معرفی کتاب به خاطر تو:
کتاب به خاطر تو به قلم می هاچیموکو روایتگر ماجرای دو دوست دوران کودکی است که در زمان سفر میکنند تا از بهوقوع پیوستن یک تراژدی جلوگیری کنند. هاچیموکو در این کتاب از بزرگ شدن و بلوغ، عشق و از دست دادن صحبت میکند. دو سال پیش، کانائه، دانشآموز دبیرستانی، جزیرهی کوچک سودشیما را ترک کرد تا رویاهای تحصیلی خود را در توکیو دنبال کند. اما زندگی در توکیو مطابق انتظاراتش پیش نمیرود و او تصمیم میگیرد به سودشیما و نزد دوست دوران کودکیاش، آکاری برگردد.
دربارهی کتاب به خاطر تو:
دوستان دوران کودکی از مهمترین و پررنگترین خاطرات در زندگی هر انسانی هستند و اغلب دوستیهایی که در زمان کودکی شکل میگیرند و آغاز میشوند برای یک عمر باقی میمانند، چراکه انسان در خردسالی و سنین پایین، هیچچیز خاصی برای ارائه به دیگری ندارد، مگر خودِ واقعیاش. و همین موضوع باعث میشود که این نوع از رفاقت، عمیقتر، حقیقیتر و بیریاتر باشد. کتاب به خاطر تو (Wait For Me Yesterday in Spring) به قلم می هاچیموکو (Mei Hachimoku) نویسندهی ژاپنی نیز دربارهی یک دوستی عمیق در زمان کودکی است. نویسنده در این رمان از مسائل عمیقی صحبت میکند که همهی انسانها در زندگی خود آنها را تجربه میکنند و گاه به واسطهی آنها، واکنشهایی احساساتی را از خود نشان میدهند. مسائلی چون بالغ شدن و بزرگ شدن، تجربهی عشق و فقدان، ترس از جدایی و… .
داستان کتاب به خاطر تو از این قرار است که دو سال پیش، کانائه، دانشآموز دبیرستانی، جزیرهی کوچک سودشیما، یعنی محل زندگی خود را به قصد ادامهی تحصیل در شهر بزرگ توکیو ترک کرد. اما او نمیدانست که چه چیزهایی در پایتخت انتظارش را میکشند، زندگی مطابق انتظارات و تصورات کانائه پیش نمیرود و او تصمیم میگیرد که به سودشیما بازگردد و یکبار دیگر دوست دوران کودکیاش یعنی آکاری را ببیند. اما قبل از اینکه دو دوست قدیمی بتوانند دوباره احساسات پاک خود را نسبت به یکدیگر احیاء کنند، ساعت شش رسیده و کانائه متوجه میشود که بهشکلی غیرقابل توضیح چهار روز به جلو رانده شدهاند! یعنی به آینده سفر کردهاند. اما فهمیدن اینکه آنها در زمان سفر کردهاند، بهخودیخود آنقدرها هم بد نیست، آنچه واقعاً سخت و دردناک جلوه میکند، این است که کانائه میفهمد آکیتو، برادر بزرگتر آکاری، و البته قهرمان دوران کودکی خودش، مرده است.
اما آیا امکان دارد که این مرگ، پایانی برای آکتیو نباشد؟ کانائه حالا در تلاش است که خلاء چهار روزهی خاطراتش را پر کند. آکاری میداند که دوست عزیزش در حال تجدید زندگی آن چهار روز به ترتیب معکوس در پدیدهای به نام «بازگشت» است. خود کانائه این راز را برای او توضیح داده… . او در گذشتهای قرار دارد که هنوز آن را تجربه نکرده؛ به دانش جدیدی دست پیدا کرده و مصمم است تا هر طور که شده جان آکتیو را نجات دهد و از شکستن قلب آکاری جلوگیری کند. این تراژدی نباید رخ دهد و این هدف نهایی کانائه است!
می هاچیموکو کتاب به خاطر تو را در شش فصل و شش میانپرده به رشتهی تحریر درآورده که عناوین آنها بازههای زمانی متفاوتی را نشان میدهند. نقطهی آغازین داستان روزی است که کانائه در کشتی مسافربری نشسته و در حال ترک توکیوست. حرکت آرام موجها او را از اینطرف به آنطرف تکان میدهد. از روی صندلیاش که کنار پنجره قرار دارد تقریباً همهی ردیفهای صندلیها را میبیند و میتواند بشماردشان. کانائه توکیو را ترک کرده و حالا آههای کوتاه و حسرتباری میشکد. او نمیداند که سرنوشت چه خوابهای دیگری برایش دیده و او را به کجا هدایت خواهد کرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.