خلاصه رمان خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ
آرتور بورتون شخصیت اصلی داستان خرمگس مسیحی متعصبی است که با کشیشی به نام پدر مو نتالی روابط بسیار صمیمانهای دارد. و این رابطه استاد و شاگردی آنها ،برای سالیان دراز ادامه داشت. اما پس از مدتی پدر مونتالی به دلیل ترفیع از کلیسا می رود و کشیش جدیدی جایگزین او می شود. کشیش جدید که جاسوس است اعترافات آرتور را لو می دهد و باعث دستگیری جمعی از اعضای سازمان جوانان و آرتور می شود.
آرتور پس از آزادی از زندان متوجه می شود که اعضای سازمان و (جما) معشوقه اش او را مقصر میدانند. برخورد اعضای سازمان با او و همچنین ریاکاری و فریب کلیسا باعث سرخوردگی آرتور می شود .در همین حال آرتور نامهای از مادرش پیدا میکند که متوجه میشود پدر مونتالی پدر واقعی اوست .با توجه به تمام این اتفاقات او بهطور ساختگی خودکشی میکند و ناپدید میشود . ۱۳ سال بعد آرتور به عنوان خرمگس و با نام مستعار به سازمان ایتالیای جوان بازمیگردد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.