وبلاگ

تأثیر خواندن داستان بر مغز: آیا کتاب ها همدلی را افزایش می دهند؟

مطالعه 684511654121521

در مورد اینکه آیا خواندن داستان های ادبی تأثیری بر روی مغز می گزارد، بحث هایی وجود دارد. آیا مطالعه می تواند همدلی،  ذهن سازی (آگاهی از افکار دیگران ) و نگرش های مطلوب را بهبود بخشد؟ تحقیقات در این زمینه به نظریه ذهن و شناخت اجتماعی می پردازد. اجازه دهید ابتدا این اصطلاحات را درک کنیم.

نظریه ذهن: این چارچوب توانایی فرد را درک می کند که دیگران می توانند مجموعه ای از باورها، نگرش ها، تفسیرها و تجارب را داشته باشند که متفاوت با عقاید آنها است. این توانایی درک منحصر به فرد ذهن شخص دیگری است که همدلی را تسهیل می کند.

شناخت اجتماعی: شناخت اجتماعی در مورد چگونگی تفکر افراد در مورد خود و دیگران در یک زمینه اجتماعی است. این افکار در مورد دیگران، نگرش ها، قضاوت ها، رفتارها و نحوه استفاده افراد از اطلاعات اجتماعی برای خود و دیگران را بررسی می کند.

مطالعه 684511654121521

آیا خواندن رمان تغییر دائمی در مغز ایجاد می کند؟ آیا خواندن داستان از نظر روانشناختی بر ما تأثیر می گذارد؟

آزمایشی برای یافتن پاسخی برای این سوال انجام شد. از شرکت کنندگان خواسته شد که پمپی را در طول 9 روز بخوانند و محققان مغز آنها را اسکن کردند تا بفهمند این فعالیت کجا و چیست.

برای آزمایش نحوه تغییر مغز پس از خواندن، محققان 5 روز بعد دوباره آنها را اسکن کردند. آنها شواهدی را برای تأیید این ایده که خواندن یک رمان اثرات ماندگاری در 2 ناحیه مغز دارد، یافتند.

قشر تمپورال چپ: این منطقه ای است که زبان را پردازش می کند. منصفانه است که بگوییم این منطقه برای درک یک کتاب مفید است. آنچه محققان دریافتند این است که این منطقه حتی در هنگام مطالعه، ارتباط بیشتری نشان می دهد. آنها 5 روز بعد فعالیت سایه ای طولانی را در آن منطقه یافتند؛ تأثیر مستقیم خواندن.

حفره مرکزی: این منطقه با احساسات همراه است. به نظر می رسد که خواندن کتاب تغییرات پایدار در مورد تجربیاتی که خواننده هنگام خواندن کتاب احساس کرده است داشته است. اینها جذب شده و منجر به تغییرات طولانی مدت می شوند.

جالب است که ما همیشه مطالب کتاب را به یاد نمی آوریم حتی اگر اثری از آن به جای بگذارد. گاهی اوقات موارد خاص را به یاد می آوریم؛ یک احساس، خلق و خوی، درام، شدت روایت، تجسم، شخصیت ها، حوادث، یک مکالمه خاص، انتخاب کلمه و غیره.

تاثیر مثبت کتابخوانی بر مغز

خواندن کتاب می تواند بر مغز تأثیر مثبت بگذارد. در برخی شرایط، داستان می تواند همدلی را افزایش دهد و تغییرات روانی پایدار ایجاد کند.

عمل خواندن یک رمان می تواند منبع ایده هایی باشد که مغز در آن جای می گیرد. این ایده ها، مفهوم ها، زمینه ها و … حتی در تفکر پیش فرض ما جای می گیرند. اگر اینطور نباشد  ممکن است بتوانید چیزی را که از کتاب آموخته اید به خاطر بسپارید و بدون اینکه محتوای واقعی آن را به یاد بیاورید  از آن استفاده کنید. این می تواند تأثیر انتزاعی ایده ای باشد که آموخته اید. بسیاری از ما تغییر نگرش را تجربه می کنیم زیرا با چیزی که می خوانیم ارتباط برقرار می کنیم. یک یافته  نشان می دهد که خواندن قسمت کوتاهی از یک روایت منتشر نشده با انگیزه ای از حیوان آزاری، نگرش نسبت به رفاه حیوانات را بهبود می بخشد. در این آزمایش ، آنها 2 گروه از افراد را ایجاد كردند؛ یك گروه روایتی در مورد حیوان آزاری را خواندند و گروه دیگر یك اثر ادبی غیر مرتبط را بدون هیچ نقوش حیوانی خواندند. گروهی که در مورد سوء استفاده از حیوانات مطالعه کردند، نگرانی قابل توجهی در مورد رفاه حیوانات نشان دادند. این مطالعه نشان می دهد که چگونه ادبیات داستانی می تواند نگرش نسبت به اعضای گونه های مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. خواندن می تواند نگرش های مطلوب را حساس و ارتقا بخشد.

یک رمان اغلب شخصیت ها و دیدگاه های مختلفی دارد. شبکه های همدلی شما درگیر خواهد شد و بسته به میزان تأثیرگذاری کتاب، امکان دارد برخی از روایات را بخاطر بسپارید و چیز جدیدی بیاموزید. این یادگیری می تواند طولانی مدت باشد. با پرسیدن “شخصیت چه احساسی داشت؟” یا “من در سناریوی آن رمان چه می کردم؟” می توانید این موضوع را به راحتی تأیید کنید.

این ما را به یک یافته ناپایدار می رساند؛ خواندن کتاب های داستانی می تواند همدلی را افزایش دهد.

بیایید خلاصه کنیم و به سرعت درک کنیم که همدلی چیست!؟

همدلی توانایی احساس و درک وضعیت روانی شخص دیگری است و از حالت های روحی عاطفی گرفته تا دیدگاه ها و حکایت ها به چرایی انجام کارهای دیگران متغیر است. اما همدلی در درک متوقف نمی شود. برای آگاهی از عملکردها، گفته ها، نگرش ها، احساسات و افکار شخص استفاده می شود.

نگرشهای منفی چطور؟ آیا خواندن تأثیر روانشناختی منفی دارد؟ محققان اثر ادبیات خشونت آمیز را بر افکار پرخاشگرانه بررسی کردند و هیچ ارتباط قابل توجهی بین این دو پیدا نکردند.

در کل مطالعه باعث افزایش مولفه شناختی نظریه ذهن (تفکر در مورد آنچه دیگران فکر می کنند) می شود. نتایج آنها نشان داد که خواندن بخش های داستانی نمرات همدلی را بهبود می بخشد.  خواندن طولانی مدت مطالب داستانی می تواند همدلی را در شرایط خاص بهبود ببخشد.  همدلی زمانی افزایش می یابد كه خواننده از لحاظ احساسی به درون داستان منتقل شود و این اثر پس از خواندن داستان های غیر داستانی رخ نمی دهد. قدرت عاطفی روایت های داستانی می تواند معیار مهمی برای افزایش همدلی کتاب های داستانی باشد.

یافته هایی نشان می دهد که یک جلسه خواندن داستان های ادبی بر ذهن سازی تأثیر نمی گذارد اما آشنایی با داستان (عادت خواندن) با ذهن سازی ارتباط مثبت دارد.

غواصی در یک رمان عالی یک تجربه غوطه وری است که می تواند مغز شما را با تصاویر و احساسات، زنده کند و حتی حواس شما را روشن نماید. به نظر عاشقانه می رسد اما همانطور که گفتیم شواهد واقعی و محکمی وجود دارد که از این موارد برای مغز شما هنگام مطالعه کتاب پشتیبانی می کند. در خواندن، ما در واقع می توانیم از نظر جسمی ساختار مغز خود را تغییر دهیم و همدلی بیشتری پیدا کنیم و حتی مغز خود را فریب دهیم و فکر کنیم آنچه را که فقط در رمان خوانده ایم تجربه کرده ایم.

مطالعه 75446546546+

ما حتی بدون اینکه از ما خواسته شود در ذهن خود عکس می سازیم:

خواندن کتاب ها و سایر مطالب با تصاویر زنده نه تنها سرگرم کننده است بلکه به ما امکان می دهد جهان هایی را در ذهن خود ایجاد کنیم. اما آیا می دانید این اتفاق  بدون دخالت شما رخ می دهد؟ محققان دریافته اند که تصاویر بصری صرفاً خودکار است.

خواندن داستان می تواند تحت برخی شرایط (شناخته شده و ناشناخته) همدلی را تحت تأثیر قرار داده و افزایش دهد. خواندن داستان راهی مطمئن برای افزایش همدلی نیست اما می تواند نگرش و احساسات فرد را دگرگون کند. کتاب ها می توانند تأثیرات طولانی مدت بر ما داشته باشند و خواندن آنها می تواند روشی معتبر برای مدیریت، کاوش و اصلاح افکار یک شخص باشد.

سبک های مختلف کتابخوانی الگوهای مختلفی را در مغز ایجاد می کند

هر نوع خواندن باعث تحریک مغز شما می شود  اما انواع مختلف خواندن تجارب مختلفی را با فواید مختلف به شما می دهد. محققان دانشگاه استنفورد دریافته اند که خواندن دقیق ادبی به ویژه به مغز شما در چندین عملکرد شناختی پیچیده تمرین می دهد، در حالی که خواندن لذت بخش جریان خون را در مناطق مختلف مغز افزایش می دهد. آنها نتیجه گرفتند که خواندن یک رمان از نزدیک برای مطالعه ادبی و تفکر در مورد ارزش آن ، یک تمرین مغزی موثر است، موثرتر از لذت ساده خواندن به تنهایی.

زبان های جدید می توانند مغز شما را رشد دهند

آیا واقعاً می خواهید به مغز خود تمرین دهید؟ یک رمان زبان خارجی را انتخاب کنید. محققان دانشگاه لوند در سوئد دانشجویان آکادمی مترجم نیروهای مسلح سوئد را که در آن یادگیری فشرده زبان عادی است  و دانشجویان پزشکی و علوم شناختی را در دانشگاه Umea آزمایش کردند. دقیقاً قبل و بلافاصله پس از یک دوره سه ماهه مطالعه فشرده، اسکن مغزی انجام شد. به طرز شگفت انگیزی، دانشجویان زبان هر دو هیپوکامپ و قشر مغز را با سطوح مختلف رشد مغز با توجه به میزان تلاش و یادگیری دانش آموزان تجربه شده در آن دوره، رشد مغز را تجربه کردند.

مغز شما در هفت روز با خواندن کتاب های الکترونیکی سازگار می شود

اگر عادت به مطالعه کتاب های کاغذی دارید ، انتخاب یک کتابخوان الکترونیکی در ابتدا می تواند احساس بسیار ناجور و ناخوشایندی داشته باشد. اما متخصصان اصرار دارند که مغز شما می تواند به سرعت، بدون توجه به سن شما یا مدت زمانی که روی کاغذ می خوانید، از فناوری جدید استفاده کنید. در حقیقت، مغز انسان طی هفت روز با فناوری جدید، از جمله مطالعه الکترونیکی سازگار می شود.

ساختار داستان، مغز ما را ترغیب می کند که به ترتیب دنبال کردن  و دامنه توجه ما را گسترش دهد:

داستان ها  آغاز، میانه و پایان دارند و این نکته خوبی برای مغز است. با این ساختار، مغز ما ترغیب می شود که به ترتیب توالی بیندیشد، علت و معلول را به هم پیوند دهد. هرچه بیشتر بخوانید، مغز شما قادر به سازگاری با این طرز تفکر است. دانشمندان علوم مغز و اعصاب والدین را به استفاده از این دانش و استفاده از آنها برای کودکان تشویق می کنند تا آنجا که ممکن است برای بچه ها مطالعه کنند. با این کار ساختار داستان را به ذهن جوان القا می کنید در حالی که مغز از خاصیت الاستیکی بیشتری برخوردار است و توانایی گسترش دامنه توجه آنها را دارد.

 

 

نوشتن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما ممکن است از این برچسب ها و خصوصیات HTML استفاده کنید:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>